هلیاهلیا، تا این لحظه: 11 سال و 6 روز سن داره

هلیا خورشید زندگی مامان و بابا

سونوگرافی سه بعدی هلیا جونم

شنبه صبح 30 . 10 .91 ساعت 10 همراه بابایی رفتیم سونوگرافی دکتر تیمورزاده  ولی گفتن باید ساعت 3 اونجا باشیم تا سونو سه بعدی انجام بدن . بابات کلی غصه خورد و دلش می خواست بیاد دختر خوشگلشو تو دل مامانیش ببینه ولی متاسفانه ساعت 2 باید میرفت سر کار . این شد که همراه مامانی اعظم ساعت 3 رفتیم مطب . دکتر تیمور زاده خیلی خیلی خوش اخلاقه و مامانت همیشه کلی دکترو می خندونه و دکترم همیشه خجالتمون میده  و بیشتر از بقیه  مراجعین برامون وقت میزاره و چند تا عکسم اضافی تر از معمول از توی عسل مامانی گرفت . نمی دونی وقتی صورت خوشگلتو تو مانیتور دیدم چقدر برات ذوق کردم . لپات عین مامانته و مثل خودم مدل د...
30 بهمن 1391

اولین حضور دخترم

مرداد ماه بود که همراه بابایی رفتیم مسافرت به استان گیلان برای دیدن شهر زیبای فومن و قلعه رود خان . من نمی دونستم که خوشگل مامان انقدر زود میاد تو دل مامانش . برای همین 1500 تا پله رو رفتم بالا و حسابی کمر دردو پا درد گرفتم . بابات همه این صحنه ها رو با دوربینش ثبت کرده و شما می تونی بعدا به هنو هون ها و غر های مامانت بخندی . تازه این که چیزی نیست لاهیجانم رفتیم و سوار تله کابین شدیم و با اینکه مامانت خیلی شجاعه به خاطر بادی که می اومد کابینمون تکون می خورد و من خیلی ترسیده بودم کلی دادو هوار کردم و کلی با بابات خندیدیم . گوشتو بیار جلو (بین خودمون بمونه ) باباتم یکم ترسیده بود و الکی می گفت عمرا ولی من خوب میشناسمش انصافا هم وحشتناک بود چ...
25 بهمن 1391

اولین سکسکه دختر گلم تو شکم مامانی

 عشق مامان  دیشب دقیق ساعت 10:20 یه چیزی تو دلم مثل نبض می زد و من نگرانت شدم با خاله فرانک در میون گذاشتم و بهم گفت که تو داری سکسکه می کنی وای باورت نمیشه که چقدر برام جالب و خوش حال کننده بود تو داری سکسکه می کنی . مگه نی نی ها هم سکسکه می کنن ؟ راست بگو چی خورده بودی خوشگلم . ...
25 بهمن 1391

تشکر از خدا

خدا جونم تو رو بابت فرشته کوچولویی که از دریای بیکران نور و رحمتت به بزرگی و سخاوت به من بخشیدی و اون رو تکه ای از وجود من کردی سپاس می گم و قول میدم که قدر این نعمتت رو بدونم و ازش مثل جونم نگهداری کنم . متشکرم . ...
5 بهمن 1391
1